- مععصومه مهرعلی
- چهارشنبه ۱۱ دی ۹۸
- ۰۷:۳۰
چگونه خانواده ای عالی را بسازیم
خانواده های خوب و حتی عالی در 90 درصد مواقع از مسیر خارج میشوند، اما چون مقصدشان را می شناسند و میدانند که مسیرشان چگونه است، هربار مجددا به مسیر اصلی باز میگردند.
راه زندگی را می توان به پرواز هواپیما تشبیه کرد. قبل از پرواز، خلبان یک نقشه پرواز دارد. او می داند که دقیقا از کجا شروع کند و به کجا برود. در طول مسیر ممکن است به عواملی چون باد، باران، مشکلات ترافیکی، اشتباهات اجتناب ناپذیر و سایر عوامل بر بخورد. دراین هنگام به آرامی هواپیما را به خارج از مسیر تعیین شده هدایت می کند، ولی در نهایت آن را به مقصد می رساند.
حال ببینیم این جریانات چگونه اتفاق می افتد. خلبان طی پرواز به طور مرتب اطلاعاتی در باره وضع هوا، برج مراقبت، هواپیماهای دیگر و حتی گاهی ستارگان دریافت می کند تا مجددا بتواند نقشه ای که از قبل دارد را عمل کند.
امید نه در انحرافات موقت، که در تجسم اوضاع، نقشه و مهارت برگشت به مسیر است. به نظر من پرواز آن هواپیما مشابه زندگی خانوادگی است. با توجه به خانواده هایمان مهم نیست که ما خارج از مسیر باشیم یا خانواده ای به هم ریخته ای داشته باشیم. امید در تصویر ذهنی ما، نقشه و شهامت ما به بازگشت به مسیر است.
مثلا اعضای خانواده ما هم مانند هر خانواده دیگری، درگیر جدال های متعدد بوده اند. ما مسائلی هم داشتیم، اما من معتقدم که مهارت در عذرخواهی کردن و از سرگیری مجدد بود که روابط بین ما را مستحکمتر کرد. به عنوان مثال هنگام مسافرت های خانوادگی پدر انتظار داشت که همگی راس ساعت 5 صبح از خواب بیدار شویم و تاساعت 8 آماده شده و راه بیفتیم. مشکل اینجا بود که ما دلمان می خواست بخوابیم و در نتیجه کسی نبود که در کارها کمک کند. پدر عصبانی میشد و نتیجه اینکه وقتی دوازده ساعت دیرتر از آنچه که قرار بود راه میافتادیم، پدر آن قدر بدخلق بود که هیچ کس دلش نمیخواست با او حرف بزند، ولی آنچه که بیش از همه به یادم میآید این است که پدر همیشه عذر خواهی میکرد. این نشان دهنده نهایت تواضع در او بود که به خاطر بدخلقی اش پوزش میخواست. بخصوص وقتی ته دل می دانستیم که خود ما هم یکی از کسانی بودیم که موجب عصبانیت او شده بود.
همان طور که می بینید خانواده من مستثنی نبود و من غیر از بقیه نیستم. میخواهم تاکید کنم موقعیت شما هرچه که باشد و علیرغم تمام مشکلات و مسائل و عقب نشینی ها باز امید زیادی به رسیدن به مقصد هست. کلید کار داشتن مقصد، نقشه پرواز و یک قطب نماست.
1- تصویر شفافی از مقصد:
موقعیت شما هرچه که باشد، باید بدانید که قابل مقایسه با هیچ خانواده دیگری نیست. هیچ کس نخواهد توانست وضعیت شما را بطور کامل درک کند، در نتیجه توصیه های آنها نمی تواند آن طور که شاید و باید برای زندگی شما کارگر باشد. به همین ترتیب شما هم هرگز نمیتوانید موقعیت حقیقی خانواده یا شخص دیگری را درک کنید. ما معمولا زندگی دیگران را درقالب زندگی خودمان می بینیم و برهمین اساس توصیه هایی به آنها می کنیم. اما آنچه که ما در واقع می بینیم قله کوه یخی است که قسمت اعظم آن زیر آب قرار دارد.
هرخانواده مسائل مربوط به خود و هم و غم مربوط به خود را دارد. حسن کار در این است که حس امید به آیندهِ روشن، قوی تر از بارِ نومیدی گذشته است. یعنی شما درهر وضعیتی که باشید، کفهِ خوشبینی به آینده سنگین تر از کفهِ آلام و رنج های گذشته است. می خواهم شما را در پیدا کردن یک بیانیه راه حل خانوادگی کمک کنم و ببینید چطور با داشتن چنین بیانیه ای می توانید در استحکام و اتحاد خانواده موثر باشید. این بیانیه می تواند مقصد خاص شما باشد و ارزش های آن راهنمای شما خواهدبود. برای کارآیی بیشتر لازم است دیگر افراد خانواده نیز خود را دخیل بدانند و آنها هم باید نقشی ایفاکنند یا حداقل باید آن را درک کنند. وقتی هدف روشن است، می توانید بارها و بارها به نقشه رجوع کنید.
2- نقشه پرواز:
داشتن نقشه ای که مبنی بر اصولی باشد که شما را به هدف می رساند، الزامی است. رعایت اصل احترام و مهارت شنیدن حرف های دیگران یکی از عادات افراد موثر در همه جنبه های زندگی است. آیا می توانید شخصی را تصور کنید که احترام به دیگران را رعایت نکند و با شنیدن و درک آن ها ناآشنا باشد، اما بتواند روی آنها تاثیر مثبت بگذارد. این اصل در همه جا به کار می رود و زمان نمی شناسد، یعنی در هر برهه ای از زمان قابل اجرا و محرز است.
یکی دیگر از اصول، اصل تغییر خویشتن یا تغییر درون - برونی است. با بکارگیری مداوم این اصل شما میتوانید تغییرات مثبت در هر رابطه و موقعیتی به وجود آورید. علاوه براین، مد نظر قرادادن اصول، خیلی بیشتر از توجه کردن به خود رفتار، تاثیر گذار است. زیرا این اصول از قبل شناخته شده است و در بطن مردم جای دارد و درک آن منجر به درک واقعیت خویشتن و امکانات می شود.
3- قطب نما
شما نیروی خلاق زندگی خود هستید و از طریق رهبری می توانید نیروی خلاق وعامل تغییر در خانواده خود باشید. هیچ کس نمی تواند مثل شما از وضعیت موجودتان آگاه باشد. شما در اتاق فرمان هستید و این شمایید که باید با تلاطم، هوا و نیروهایی که می تواند شما یا افراد خانواده را از مسیر خارج کند مقابله کنید. این شمایید که نیاز خانواده را می شناسید و باید در برآورد آن کوشا باشید. بیش از هر فن و تمرینی شما نیاز به یک روش دارید تا توان لازم برای به کاربردن اصول مختص به وضعیت خاص را به شما ببخشد.
فرهنگ زیبای خانواده
وقتی می گوییم فرهنگ، منظور روح حاکم بر یک خانواده است. یعنی خصوصیات یک خانواده عمیق، کیفیت و پختگی روابط بین افراد آن، نحوه احساس و ارتباطی که اعضای یک خانواده با هم دارند. وقتی از زیبایی یک فرهنگ صحبت می کنیم، در حال توصیف فرهنگی هستیم که در آن افراد خانواده از با هم بودن لذت میبرند، باورها و ارزشهای مشترکی دارند و تعامل بین آنها طبق اصولی است که در تمام دوران زندگی مشترک حاکم است. درباره فرهنگی حرف می زنم که در آن "من" جای خود را به "ما" داده است.
خانواده یعنی تجربه "ما" و "روحیه ما"، بنابراین حرکت از "من" به "ما" و از استقلال به همبستگی شاید از سخت ترین جنبه های زندگی باشد. وقتی خوشبختی شما از خوشبختی دیگران حاصل میشود، متوجه میشوید که از "من" به "ما" رسیده اید و در اینجا روند حل مشکلات و استفاده از فرصت ها تغییر می کند. ناگفته نماند که این در صورتی است که خانواده واقعا یک اولویت باشد. بیشتر اوقات ازدواج تبدیل میشود به دو فرد مجردی که در زیر یک سقف زندگی می کنند، زیرا آنها هرگز تلاش نمی کنند که از استقلال به طرف همبستگی کشیده شوند. فرهنگ زیبای خانواده یعنی فرهنگ "ما" و منعکس کننده حرکت از "من" به "ما" می باشد. یعنی فرهنگی که در آن می توانید با هم کار کنید، به طرف مقصد هم حرکت کنید و کمک هم باشید و همچنین شما را در مقابله با نیروهایی که منجر به خارج کردن شما از مسیر هستند، یاری می دهد. این نیروها می توانند ، نیروهای بیرونی از قبیل محیط، افت و خیز اقتصادی یا بیماریهای ناگهانی که خارج از اختیار ماست و یا نیروهای درونی از قبیل کشمکش ، کمبود ارتباطات ، میل به انتقاد، گله ، مقایسه و رقابت باشد.
از همین حالا خانواده را دخالت بدهید
توصیه می کنم اصول اساس این کتاب را حتی اگر با آنچه در خانواده شما برقرار است، مغایر میباشد، مورد توجه قرار دهید. حتی فراتر رفته و پیشنهاد می کنم که از همان ابتدا افراد خانواده را در این جریان دخالت دهید. در این صورت است که یادگیری شما عمیق تر شده و نشاط حاصل از آن بیشتر خواهد بود. همچنین وقتی این کار را می کنید دیگر ترسی از اینکه ممکن است شما با داشتن دانسته های جدید جلوتر از دیگران قرار بگیرید وجود ندارد. وقتی با هم یاد بگیرید نیروی عظیم تری برای ایجاد فرهنگ "ما" خواهید داشت. حتی اگر ممکن است کتاب را باهم بخوانید و به بحث در باره داستانهای آن بپردازید. صبور باشید و میزان درک یکایک افراد را بسنجید. به خاطر داشته باشید وقتی با خانواده کار می کنید چنانچه سریع از مطالب بگذرید پیشرفت تان کند و چنانچه به آرامی پیش می روید پیشرفت تان سریع خواهد بود.
من این طور فرض می کنم که شما ماهرترین فرد خانواده هستید و انتخاب چگونگی کار به عهده شما می باشد. ممکن است میل نداشته باشید در این مرحله کسی را دخالت بدهید یا شاید می خواهید اول مطالب را بخوانید و اگر خوب بود دیگران را هم در آن سهیم کنید. در هر صورت این شما هستید که بهتر از بقیه موقعیت خانواده خود را می شناسید. اما وقتی با خانواده، با هم به خواندن و یادگیری می پردازند، نتیجه بهتری میگیرید، زیرا همگی در طول راه به این فکر میکنند که من کامل نیستم، تو هم کامل نیستی، ما با هم یاد می گیریم و رشد می کنیم. گاهی در شروع کار با مقاومت رو به رو می شوید اما بدانید که نباید نومید شوید. به خاطر داشته باشید که برای شروع هر کار جدیدی اول باید صابون مخالفت دیگران را به تن خود بمالید. بنابراین فقط لبخند بزنید و پیش بروید.
معرفی کتاب هفت عادت خوب خانواده
اثر استفان کاوی
معصومه مهرعلی مدرس و مشاور قانون جذب
09024447135
تلگرام: razeparvareshafkar@
سلام قسمت چهارم و قسمت سوم یکیه؟؟ تو فایل دانلود اسمش تکراری میاد