مدرس و مشاور انگیزشی معصومه مهرعلی

جذب ثروت، سلامتی، آرامش، روابط عالی

فرق میان افراد موفق و ناموفق چیست

مععصومه مهرعلی
سه شنبه ۲۹ بهمن ۹۸
۰۷:۲۱

فرق میان افراد موفق و ناموفق چیست

نخستین فرق میان افراد موفق و ناموفق چیست؟ موضوع بسیار ساده است. افراد موفق سوالات بهتری از خود پرسیده اند و در نتیجه پاسخ های بهتری نیز گرفته اند. هنگامی که اتومبیل متولد شد، صدها نفر دست به ساختن آن زدند، اما هنری فورد با دیگران فرق داشت و از خود پرسید : "چگونه می توانم این ماشین را به تولید انبوه برسانم."

پس اگر می خواهیم کیفیت زندگانی خود را تغییر دهیم، باید تغییری در سوالاتی که از خود یا دیگران می پرسیم بوجود آوریم. سوالاتی مانند " چرا این مشکل برای من بوجود آمده است؟ " یا " چرا این همه مشکل دارم؟ " " چرا چنین شد؟ " از همان سوالات بی انتهایی هستند که هیچ جوابی ندارند و هرگز کمکی به شما نخواهند کرد بلکه فقط احساسات منفی را در شما رشد می دهند.

کامپیوتر مغز شما، همیشه آماده خدمتگزاری به شماست و هر سوالی را که به آن بدهید مطمئنا پاسخی برایش خواهد یافت. اگر سوال شما یاوه باشد "مثلا چرا من همیشه بدبخت و گرفتارم؟" طبعا جوابی یاوه خواهید شنید. از سوی دیگر، اگر سوال بسیار خوب و ثمر بخشی از خود بپرسید" مثلا چگونه میتوانم از این موقعیت استفاده کنم؟ " خود به خود، خود را به راه حل های مناسب هدایت خواهید کرد.

تمرکز یعنی واقعیت و رمزش این است: اگر می خواهی واقعیت را عوض کنی تمرکزت را عوض کن و اگر میخواهی تمرکزت عوض شود، سوالی را که از خودت میپرسی تغییر بده. پس اگر می خواهیم زندگی مان را کنترل کنیم باید سوالات مان را کنترل کنیم. اگر می خواهی آدم بزرگی باشی، سوالات بزرگ بپرس، تفاوت میان اشخاص ، مربوط به پرسش های متفاوتی است که دائما از خود می پرسند. پرسش ها بلافاصله باعث انحراف فکر و در نتیجه موجب تغییر احساسات ما می شوند. در زندگی هر کسی، لحظات و خاطرات زیبایی وجود دارد که یادآوری آنها احساس دلپذیری را به وجود می آورد.

مثلا اولین روزی که به تنهایی از منزل خارج شدید، یا تولد اولین فرزندتان، یا صحبت با دوستی که باعث تقویت اعتماد به نفس در شما شده است. پرسش هایی از این قبیل که " در حال حاضر چه چیزی های عالی در زندگی دارم؟ " باعث می شود که این لحضات را به خاطر بسپاریم.

این که چه کاری را ممکن و چه کاری را غیر ممکن بدانیم بسته به سوالاتی دارد که از خود می پرسیم. مثلا وقتی می پرسید چرا من همیشه کارها را خراب می کنم؟" به طور ناخواسته فرضیه ای را قبول کرده اید و آن این است که واقعا کارها را خراب می کنید، در حالیکه ممکن است واقعا چنین نباشد.